- بی فرهنگ
- بی ادب
معنی بی فرهنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- بی فرهنگ
- بی ادب، بی خرد، بی تمیز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Urbane
городской
urbane
міський
miejski
urbano
urbain
stedelijk
ในเมือง
perkotaan
حضاريٌّ
עירוני
wa jiji
بلافاصله، بی تامل، فورا، فوری، الساعه
با ادب، ادیب، ادب آموخته، رفیع و بلند مرتبه
باادب، ادب آموخته، دانا، عاقل
بدون تاخیر و تامل، بی دیرکرد، فوراً
آکرماتیک
آنچه رنگ نداشته باشد، کنایه از ساده و بی آلایش، طرح ساده که نقاش بر روی پارچه یا کاغذ می کشد و بعد آن را رنگ آمیزی می کند
Colorless
бесцветный
farblos